Monday 21 March 2022

 


عیدتان مبارک. نوروز خجسته، فرخنده و پیروز باد

-

عید نوروز مبارک
عید نوروز مبارک
یامقلب‌القلوب والابصار،
یا مدبراللیل والنهار
یا محول‌الحول والاحوال،
حول حالنا الی احسن‌الحال

ای تغییر‌دهنده دلها و بینشها، که دلهای مردم ما را به‌امید، و دیدگانشان را به‌آزادی روشن می‌سازی،
ای تدبیر‌کننده شب و روز که تیرگی ستم و اجبار را مغلوب می‌کنی،
ای که روزگار ملتها را دگرگون می‌سازی و مستبدان را به‌زیر می‌کشی،
به‌مردم ما نیکوترین زندگانی را عطا کن و خورشید فتح و آزادی را در ایران بتابان.
 
 
‌بهاران خجسته‌باد
‌هوا دلپذیر شد گل از خاک بردمید
پرستو به‌بازگشت زد نغمه امید
به‌جوش آمده است خون درون رگ گیاه
بهار خجسته باز خرامان رسد ز راه
به‌خویشان، به‌دوستان به‌یاران آشنا
به‌مردان تیزخشم که پیکار می‌کنند
به‌آنان که با قلم، تباهی دهر‌را
به‌چشم جهانیان پدیدار می‌کنند
بهاران خجسته باد، بهاران خجسته باد
و این بند فقر و جهل به‌سرتاسر جهان
به‌هرصورتی که هست نگون و گسسته باد
 
 
 

آیینها و مراسم عید‌نوروز در ایران

عید نوروز از اعیاد قدیمی و از سنن دیرین ایرانیان به‌شمار می‌رود که دارای تاریخ چند هزار ساله می‌باشد. عید نوروز عید تولد و نوشدگی و خیزش طبیعت و عید جنبش و فعالیت و رشد و شکوفایی و آزاد شدن انرژیها است. عید نوروز از زمانیکه نیاکان ایرانیان پا به‌سرزمین ایران نهادند وجود داشته و حتی خیلی پیش از آن، ایرانیان آغاز بهار را با خوشحالی فراوان جشن گرفته و هر‌آنچه را که به‌زمستان مربوط می‌شد از بین می‌بردند.
در زمانهای قدیم جشن عید نوروز در پنج‌روز اول سال جدید برگزار می‌شد. گروه‌های کوچکی از نوازندگان و خوانندگان، قبل از فرا رسیدن سال جدید در شهرها و روستاها می‌گشتند و اشعار ویژه عید نوروز را بر در خانه‌ها می‌خواندند و هدایایی می‌گرفتند. آنان پیکهای فرا رسیدن نوروز و بهاران بودند.
 

سبزه و هفت‌سین

از جمله آیینهای عید نوروز ایرانیان از قدیم این بوده که قبل از فرا رسیدن نوروز، شروع به‌کاشتن سبزی در خانه‌هایشان می‌کنند و در روز سیزدهم سال جدید آن را به‌آب جاری می‌اندازند. ایرانیان هم‌چنین در ایام نوروز سفره‌یی را که به‌آن «هفت‌سین» می‌گویند پهن می‌کنند.
 
 
این سنت از زمانهای بسیار دور رایج بوده و از آیینهای خاطره‌انگیز و شایان توجه می‌باشد. در این سفره (هفت‌سین) هفت چیز می‌گذارند که حرف اول اسم همه آنها در زبان فارسی با سین شروع می‌شود که عبارتند از: سیب، سنجد، سماق، سکه، سیر، سمنو، سرکه. جلوی سفره یک آینه گذاشته می‌شود که بر دوطرف آن چند شمعدان حاوی شمعهایی روشن به‌تعداد فرزندان خانواده اعم از دختر و پسر می‌گذارند. هم‌چنین در این سفره، قرآن و نان و کاسه آبی با یک شاخه نبات و یک شیشه گلاب به‌علاوه ماهی زنده و انواع شیرینی، میوه و آجیل قرار می‌دهند.
در ساعت تحویل سال همهٔ افراد خانواده دور سفره جمع می‌شوند و با آغاز سال نو دید و بازدید بین اقوام و دوستان انجام می‌شود.
کلمه «نوروز» در زبان فارسی به‌معنی روز نو و نشانه آغاز فصل جدید یعنی فصل روشنی، شکوفایی، شادابی و سرزندگی و فعالیت (بهار) از یک‌سو و رهایی از فصل خمودگی و انجماد و بی‌تحرکی و سکون (زمستان) از سوی دیگر می‌باشد.
 

 

نوروز؛ آیین یا تجلی زیستن؟

طرحی از سبزه نوروزی...
طرحی از سبزه نوروزی...

بهار، زیستنی است یا آمدنی؟ نوروز، بودن است یا شدن؟ بهار، سیر است یا صیرورت؟ نوروز، روز را زیستن است یا روزگار را از «بودن» تا «شدن» پیمودن؟ نوروز و بهار، آیین هستند یا انتخاب شدنی؟

نوروز و بهار، در زمرهٔ فلسفی‌ترین رخدادها و معناهایی هستند که به چراییِ «بودن» ما پاسخ می‌دهند. در این چرایی و پاسخ آن، با چشم‌انداز نوعی زندگی از گذشته تا به امروز تأمل می‌کنیم.

 

فرود آمدن کاروان زمان بر آستان نوروز، حکایتی‌ست از هزار و یک شب‌های رازآمیز و خاطره‌آمیز زمین و انسان، اما نامکرر. اعجابناک و پرسش‌انگیز همین است که نامکرر است؛ اگر چه ورق خوردن مکرر تقویم باشد که بر گرد نقطهٔ پرگار زمان می‌گردد. و اعجاب‌انگیزیش از پس آمدنها و رفتن‌هایش در شوق بی‌مثال وصال ما به آن است؛ و این شوق وصال، بهار را و نوروز را جامهٔ عشقی انسانی می‌پوشاند؛ چرا که تنها عشق است که رهایی می‌بخشد.

 

خصلت عشق، انفجاری‌ست؛ چون لحظهٔ ناگهانی گشودن شیپور بنفشه. مثل فریاد شوق‌آمیز لحظهٔ تحویل سال نو. این‌گونه است که نوروز و بهار فقط آمدنی نیستند، بلکه زیستنی‌اند. و زیستن، بهار را و نوروز را جامهٔ انسانی می‌پوشاند. این‌گونه است که نوروز و بهار، پاسخ فلسفی‌شان را در پیوند با انسان می‌یابند؛ آنگاه که زیستنی می‌شوند، آنگاه که صیرورت بودن تا شدن می‌گردند، آنگاه که فقط آیین نیستند بلکه انتخاب شدنی‌اند.

 

بهاری که انسان می‌سازد، گلی‌ست که از سیم خاردار رد می‌شود. عطر و شمیمی‌ست که حصارها را می‌شکند.

نوروزی که آدمی شوق وصالش را صیقل می‌زند، دفتر آرزوی شهری‌ست که حتی اگر شلاق بخورد، آرزوها و شوق وصالش را خط نمی‌زند.

بهاری که انسان می‌سازد، پرنده‌یی است که هرگز به قفس عادت نمی‌کند و بر لوح رؤیاهای دست‌بند زده‌اش، ضربدر قرمز نمی‌کشد.

نوروزی که دنبال انسان نو می‌گردد، بارانی‌ست که لب سنگ خارا را می‌گشاید و از آن بنفشه می‌رویاند.

بهاری که انسان را می‌سازد، بالی‌ست که پروازش را چرا و دلیل نیست.

بهاری که در انسان زندگی می‌کند، صدا و کلمه‌یی است که به عصر نور پیوسته و هیچ پستوی ممیزی‌گذاری را توان شکستنش نیست.

 

انسان عجین گشته با پیام بهار و نوروز، به ارثیه‌های عاشقی‌اش در زمین و زمان دست یافته است که هیچ دیکتاتور و سارقی را نوان رهزنی آن نیست.

چنین فلسفه‌یی از بهار و نوروز، از میان تعریف‌ها و تبیین‌ها راه افتاده و عینیت مادی و واقعی و ملموس در حیات یک خلق، یک مقاومت با جنبش‌ها و قیام‌هایش یافته است.

 

بهار مقاومتی که در ۴۳سال گذشته از اوین، قزل‌حصار، عادل‌آباد، وکیل‌آباد، گوهردشت و... گذشته، شوق به هم رسیدن پویندگان آزادی‌ست که هیچ قیچیِ «ترور» و هیچ حلقهٔ «دار» ی توان توقفش را نداشته است.

نوروز مقاومت و قیامی که در ۴۳سال گذشته هفت‌سینش را برنچیده، رویش ناگزیری‌ست که تابلوهای «ممنوع!» را تسخیر کرده است.

بهار مقاومت و قیامی که در ۴۳سال گذشته هرگز به خزان نگراییده، اندیشه‌یی‌ست که زنجیر می‌گسلد.

نوروزی پیوسته در تجلی، همان استمرار بهار مقاومت و قیامی‌ست که مدام در لحظهٔ رویش ناگزیر بوده است.

نوروز این ۴۳سال، همان ماهیِ برون‌جسته از تنگ‌های هفت‌سین‌ها بوده و هست که تمام آب دریای مقاومت و قیام برای آزادی را به درون تنگ فروردین و بهاران ریخته است تا بهار ــ حتی اگر لاله‌پوش و شقایق‌خون ــ دلتنگ نباشد.

 

سالیان متمادی‌ست که فلسفهٔ نوروز و بهار در خیابان و کوی و برزن تعبیر می‌شود و به‌نوشته‌های نویدبخش «توانستن»، بر دیوارهای کوی و برزن تجلی می‌یابد.

سالیان متمادی‌ست که نوروز و بهار از نماد طبیعت و هفت‌سین به واقعیت نوعی زندگی پای نهاده‌اند. در این پای نهادن است که فلسفهٔ وجودی و نمادینشان را پاسخ می‌یابند تا در قاب یک آیین، ساکن نشوند.

 

اگر نوروز یک شوق وصال و بهار یک امید و تجلی رویش است، باید با این شوق و با این تجلی زیست تا به فرهنگ نوروز و بهار در ما بالغ گردند. این بلوغ باید از طبیعت به حیات اجتماعی ما راه یابد و لاجرم در ضرورت ناگزیر آزادی و برابری متبلور شود.

در آغاز چهل‌و چهارمین بهار مقاومت برای آزادی، تبلور این بلوغ برای میهن ما ذوب کردن زمستان دیکتاتوری ولایت فقیهی است. این پاسخی شایسته به تجلی یافتن نوروز و بهار در حیات اجتماعی ما می‌باشد تا نوروز را از سکون در قاب یک آیین برهانیم

 


خانم مریم رجوی: نوروز آزادی ایران و بهار حاکمیت مردم در راه است



 

درگذشت دکتر منوچهر هزارخانی، مسئول کمیسیون فرهنگ و هنر شورای ملی مقاومت

Sunday 13 March 2022

اوکراین و مردمش چه راهی جز مقاومت در مقابله با اشغالگر دارند؟


 

مصاحبه با رادیو ایرآوا: بررسی تجاوز به اوکراین وتاثیر آن بر کشور ما


 

 


چهارشنبه‌سوری؛ کارزار ملی علیه دشمن ضدبشر

چهارشنبه سوری
چهارشنبه سوری

سخنان خامنه‌ای در دیدار با خبرگان ارتجاع نشان داد که نظام او در مراحل پایانی، به‌شدت در برابر اقدامات کانون‌های شورشی و قیام‌آفرینان، شکننده و ناکارآمد شده است. بخشی از این شکنندگی و ناکارآمدی را می‌توان در محورهای زیر بیان کرد:

۱ـ به‌رغم وعده‌های رنگارنگ و پز بی‌محتوای «مدیریت جهادی»! اکنون بیشتر از گذشته بارز شده است که ابراهیم رئیسی، در موضع رئیس قوه مجریهٔ این نظام، حتی از تأمین نان بخور و نمیر برای توده‌های گرفتار در فقر مطلق عاجز است. وضعیت چنان بالبشو و وخیم است که دایناسوری مانند احمد جنتی، سر برمی‌دارد و سیر کردن شکم مردم را در این حکومت را یک معجزه می‌داند.

«ما اگر بتوانیم شکم گرسنه را سیر کنیم معجزه کرده‌ایم»! (احمد جنتی. ۱۷اسفند ۱۴۰۰)

 

۲ـ خامنه‌ای نتوانسته است با دولت رئیسی جلاد بر بحرانهای دامنگیر و لاعلاج حاکمیتش مقابله کند. پروپاگاندای حکومتی این گمانه را القا می‌کرد که گویی با جراحی شدن عناصر ناهمخوان از پیکرهٔ قدرت و یک‌دست شدن نظام ولایت فقیه، این نظام خواهد توانست برای خود بقا و قدرت دست و پا کند؛ اما این یک تصور پوچ بیش نبود. اینک سرریز بحرانها به بدنه و رأس نظام، حتی باند خامنه‌ای را نیز به چالش با سوگلی او وادار کرده است.

در این اعتراف دقت کنید:

«شکاف میان دولت رئیسی و لایه‌های مختلف اصول‌گرایان طبیعی و قابل پیش‌بینی بود. هر چند انتظار نمی‌رفت این شکاف به این زودی شکل بگیرد و علنی شود» (روزنامه حکومتی آفتاب یزد. ۱۹اسفند ۱۴۰۰).

آری، این تازه آغاز ماجراست.

«حاکمیت یکدست اینجا شدنی نیست. انتقاد‌ها از روند احیای برجام در وین شروع شده و کم کم به موارد دیگری هم کشیده می‌شود. این تازه آغاز ماجراست» (همان منبع).

 

۳ـ رئیسی ریاکارانه جانماز آب می‌کشد و می‌گوید که دولت او وضعیت اقتصاد و معیشت مردم را به برجام گره نخواهد زد. این یک قلب واقعیت آشکار است. اکنون سیاست «نگاه به شرق»! زرد و تو خالی درآمده و برجام را نیز به گروگان گرفته است، پس این رژیم بیش‌از‌پیش نیازمند برداشته‌شدن تحریم‌هاست و سرنوشت خود را به آن گره زده است؛ ولی به‌قول روزنامهٔ حکومتی رسالت «تصور این‌که با انجام توافق بر مشکلات بزرگ اقتصادی فائق خواهد آمد بسیار خطرناک و احمقانه است و بیشتر به یک توهم کودکانه شباهت دارد».؛ زیرا «دستگاه اداری فرسوده، بی‌انضباطی مالی سازمان پولی بانکی کشور، اقتصاد رانتی، فساد افسارگسیخته، رشد کاریکاتوری، مافیاهای اقتصادی جاخوش کرده در صنایع گوناگون»؛ با رشته‌های وصل آشکار و پنهان به بیت خامنه‌ای، هیچ راه گشایشی باقی نگذاشته است.

با این وضعیت مردم ایران برای خلاصی از این رژیم، یک راه بیشتر در پیش پا ندارند. همان که بارها حقانیت و ضرورت آن به اثبات رسیده است: «سرنگونی، سرنگونی و سرنگونی»

تمام فعل و انفعال‌های این رژیم از بعد از قیام آبان۹۸ بر این متمرکز بوده است که انفجار خشم مردم را به تعویق بیندازد. به‌همین خاطر «نعمت»! کرونا را مغتنم شمرد و از آن فرصتی برای مهار اعتراضات سرکش اجتماعی به‌وجود آورد. اکنون تاریخ مصرف کرونا به اتمام رسیده است.

 

گسترش کمی و کیفی فعالیت کانون‌های شورشی در میهن اسیر، از یک‌سو بیانگر آمادگی اجتماعی برای ورود به فاز جدیدی از قیام و اعتراض است و از سوی دیگر نشان می‌دهد که استراتژی کانون‌های شورشی، راهبردی درست و منطبق با شرایط کنونی است. پخش سلسله‌وار شعارهای مقاومت از بلندگوی بازار شهرها، بازنمون بخشی از این آمادگی و انطباق است.

بر این اساس باید به دامنهٔ فعالیت‌ها افزود و هر ثانیه را برای قیام شکار کرد.

چهارشنبه‌سوری آخر سال، فرصتی ذیقیمت برای از خانه بیرون آمدن، یکی شدن، به‌حرکت درآمدن و برافروختن آتش در کوچه‌ها و خیابان‌هاست. در چهارشنبه‌سوری ما می‌توانیم در زمان مشخص، به‌گونه‌یی سراسری، در تمام شهرهای ایران، خواست آزادی را با صدای بلند بخروشیم. همزمان با افروختن آتش و پریدن از فراز شعله‌های رقصان آن، زردی، نحوست، برودت، آخوند و تاریکی را از سیمای خیابان‌ها بزداییم و به جای آن گرما، سرخینگی، شادابی، اعتراض، قیام، همبستگی و فداکاری بنشانیم. نگذاریم شهرها در جشن بزرگ و ملی چهارشنبه‌سوری ساکت بمانند.

وقتی ملتی اراده کند زنجیرهای بسته شده بر دست و پای خود را بگسلد، قوانین متقن تاریخ و هستی در راستای تحقق ارادهٔ او حرکت خواهد کرد.