Sunday 14 November 2021
|
فراسوی خبر ... یکشنبه ۲۳ آبان
معلمان و کشاورزان در کف خیابان، رئیسی سرگرم دوره گردی
زینت میرهاشمی
به نظر می رسد که رئیسی هنوز در موقعیت واگذار شده به او (رئیس جمهور ولی فقیه) با مسئولیتش در هیات مرگ و صدور فرمان حکم اعدام، تفاوتی نگذاشته است. وی همچنان مشغول دوره گردیهای نمایشی و دادن فرمان بایدهایی است که اعتبار آن در محدوده تصویر دوربینهای عکاسان همراهش باقی می ماند.
«متناسب سازی حقوق کارکنان نسبت با تورم» از جمله وعده های رئیسی در سخن پراکنی تلویزیونی خود در تیرماه ۱۴۰۰ بود. بی اعتباری ادعای او در همان زمان از طرف خودیها به دلیل ناروشن بودن منبع تامین مالی آن، رویا نامگذاری شد.
مجلس ارتجاع در برابر تداوم خشم لبریز شده معلمان، وعده هایی برای رسیدگی به خواست آنها داده که خروجی آن فقط برای مهار فوران خشم معلمان در کف خیابان است. رئیس کمیسیون آموزش، تحقیقات و فن آوری مجلس ارتجاع روز ۳۱ شهریور، خواست معلمان را با «هفته دفاع مقدس» گره زده و از ارسال طرح رتبه بندی فرهنگیان به مجلس به عنوان «خبر خوش» خبر داد و همزمان از پاسدار قالیباف تشکر کرد.
قالیباف مشهور به چپاولگر و قمه کش، در ۲۸ مهر افزایش بار مالی نظام رتبه بندی معلمان را دلیلی بر تصمیم گیری مجدد در مجلس زیردستش اعلام کرد. این در حالی است که لایحه نظام رتبه بندی حرفه ای معلمان از سال ۹۲ تا حالا در دست مجلس نشینان مفتخور می چرخد. مخالفت مجلس نشینان در آن زمان «مغایرت با سیاستهای اقتصاد مقاومتی» اعلام شد.
تورم زایی که یکی از دلایل مطرح شده در مخالفت با افزایش حقوق پایه کارگران در شورای عالی کار و همچنین برای حقوق کارمندان در تقسیم بندی بودجه همواره مطرح شده، ادعایی در ساده سازی و پوشاندن فساد ساختاری حکومت است. زیرا بنا به داده های آماری مزد کمترین سهم را در هزینه تولید دارد. بحران اقتصادی، تورم ۵۰ درصدی، کاهش ارزش پول و ... محصول سیاستهای ظالمانه رژیم به نام اقتصاد مقاومتی است. اقتصاد مقاومتی، یعنی تحمیل فقر و ریاضت کشی به مردم به سود جاه طلبیهای تروریستی رژیم در منطقه است.
مبارزه برای دستمزد عادلانه متناسب با نرخ تورم یک مبارزه جدی است که با سیاستهای رژیم همخوانی ندارد. عدم تناسب مزد با نرخ تورم با توجه به نرخ ناپایدار تورم و سقوط مرتب قدرت خرید، باعث فقیرتر شدن نیروهای کار به شمول معلمان و بازنشستگان شده است.
همایش اعتراضی گسترده و سراسری فرهنگیان در روز پنجشنبه ۲۰ آبان در ۷۵ شهر از ۲۹ استان با مطالبات مشخص، بار دیگر عزم آنها را در مبارزه با فقر تحمیلی نشان داد.
خواسته های عادلانه و بر حق معلمان در قطعنامه تشکلهای صنفی فرهنگیان به قرار زیر است:
آزادی معلمان زندانی/ آموزش رایگان و باکیفیت برای جوانان/ اجرای نظام رتبه بندی ۸۰ درصد حقوق هیات علمی دانشگاهها/ اجرای همسانسازی حقوق بازنشستگان/ مشکلات آموزشیاران نهضت سواد آموزی/ رسیدگی به مشکلات مربیان پیش دبستانی/ پاداش پایان خدمت بازنشستگان/ پرداخت حق التدریس معلمان/ رسیدگی به مشکلات معلمان خرید خدمت/ بستن پرونده های فعالان صنفی/ بازگشت به کار معلمان اخراجی/ انتخاب وزیر از میان فرهنگیان/ واگذار کردن مدیریت صندوق ذخیره فرهنگیان به سهامداران آن صندوق.
در رویدادی دیگر روز شنبه ۲۲ آبان، کشاورزان شرق و غرب اصفهان در ششمین روز اعتراض شبانه روزی خود، همراه با مردم این شهر راهپیمایی بزرگی در بستر رودخانه خشک شده زاینده رود انجام دادند. خواست برحق کشاورزان حقآبه است.
جامعه در مقابل دوره گردی رئیسی و حرف درمانی او، برای حق زندگی و معیشت عادلانه خیابان را انتخاب کرده است.
اشرف! نگاه کن! جهان خبردار را
- ایران
- 1400/08/22
در روزهای ملتهب آبان، شهادتهای تکاندهنده و تأثیرگذار شاهدان مجاهد خلق در دادگاه محاکمهٔ حمید نوری، بار دیگر نام اشرف۳، مجاهدین و قتلعام۶۷ را به بام جهان برد و در کانون نگاهها نشاند. وقتی از «اشرف۳» سخن میگوییم منظورمان مقاومتی است که با هفت کفش و کلاه آهنین، از هفتاد خوان طاقتفرسا عبور کرده و اینک در قامت قرارگاهی مدرن؛ این موزهٔ زیبایی، حماسه و پیکار به میوه نشسته است؛ قرارگاهی که نام خود را مدیون یک زن استثنایی و شگفت است: «اشرف رجوی»
اشرف در روزهای سرشته با نبرد و خاطرات جانسوز شهیدان، نامههایی چند به رهبر مقاومت، مسعود رجوی نوشته است. در یکی از نامههای ماندگار و مشحون از عواطف ناب انسانی او، به سطوری اینچنین برمیخوریم:
«با تمام بچههامون، با تمام عزیزانم، با تمام نور چشمانم، همانهایی که قهرمانانه شهید میشوند همیشه با آنهام، با آنها شکنجه میشوم، با آنها فریاد میزنم و با آنها میمیرم و زنده میشوم. نمیدانم آتشی را که تمام وجودم را از نوک پا تا مغز سرم از پوست تا مغز استخوانم فراگرفته چه کار کنم، باور نمیکنم که هرگز این آتش، خاموشی داشته باشد. چقدر مرگ در این شرایط سادهتر از زیستن است، وای! وقتی خبر شهادتها میرسد، باور کن با یاد شهدا به خواب میروم و با یاد شهدا چشم باز میکنم و به یاد انتقام زندهام. اشک مجالم نمیدهد. اگر بدخط و ناخواناست ببخش. نمیدونی مثل اینکه دیگه این جسم قدرت کشیدن این روح عاصی رو نداره، دلم میخواد پر بزنم و برم، برم پیش بچهها، پیش همان خواهرها که شبها جای خـوابیدن نداشتـن و حالا راحت تـوی قبـر آرمیدهانـد. آخه چطوری میشه این تضاد رو حل کرد، تا کی میشه آب رو توی چشمه نگهداشت. جهان خبردار نشد که بر ملت ما در این چند ماه چه گذشت».
آری، «جهان خبردار نشد که بر ملت ما در این چند ماه [ماههای پس از خرداد۶۰] چه گذشت».
این جملهٔ نافذ اشرف شهیدان همیشه در گوشمان طنین میاندازد و ما را به همدردی و ادای دین فرامیخواند.
پیکار دادخواهی پا به پای مبارزه برای بهزیر کشیدن استبداد و بنیادگرایی هرگز متوقف نشد و نشده است.
قرارگاه بیقراران آزادی در روزهای شهادت شاهدانش در دادگاه محاکمهٔ یک کارچرخان راهرو مرگ، به مشهد دادخواهان تبدیل شده است. پرچمها و پلاکاردهای برافراشته خبر از تداوم نبرد میدهند. شعارهای حماسی و رزمجویانه پیاپی از گلوی زنان و مردان مجاهد به پرواز درمیآیند. آکسیونهای دادخواهی، همزمان اشرف و استکهلم را به هم و به تمام دنیا وصل کردهاند. اشرفنشانان و خانوادههای شهیدان حتی با انتقال دادگاه به دورس آلبانی یک روز نیز آکسیونهای خود را ترک نکردهاند. سلولهای مخفی گوهردشت به آکواریوم تبدیل شده است. جهان اینک گوهردشت و بندها و سلولهای آن را میشناسد؛ زیرا دادخواهان اشرف۳، ماکت این زندان مخوف را به دادگاه بردهاند. آنها راهرو مرگ را با تمام جزئیاتش ساخته و به موزهٔ مقاومت در اشرف۳ ضمیمه کردهاند. هر شاهدی که به دادگاه میرود پرونده قطور قتلعام۶۷ را با تمام زیر و بمها و فراز و فرودهای آن ورق میزند، میگستراند و محکومیت تمامیت نظام قتلعام را در برابر دیدگان مردم ایران و جهان قرار میدهد. قتلعامی که در تابستان۶۷ در خفای کامل، سکوت خبری و سانسور شدید به اجرا درآمد تا هیچ نشانی از زندانیان سیاسی مقاوم به جا نگذارد، اینک بهصورت تیترهای خبری و عکس و فیلم در رسانههای مختلف دنیا رژه میرود. صدای تپش قلب شهیدان در زیر خروارها خاک به گوش میرسد. دستان طنابپیچ آنان از زیر آسفالت جوانه زده است.
این جنبشی که رئیسجمهور برگزیده مقاومت آن را در سال ۸۵ اوج و جان تازهیی بخشید، همچنان در حرکت است و باز نخواهد ایستاد. صندلیهای دادگاه برای جنایتکاران اصلی خامنهای و رئیسی و... از هماکنون رزرو شدهاند.
...
اشرف! نگاه کن! جهان خبردار را
تظاهرات سراسری جنبش دادخواهی قتلعام ۶۷ - فراخوان برای محاکمه خامنهای و رئیسی جلاد
ایرانیان آزاده، هواداران مجاهدین خلق ایران در ادامه کارزار جهانی، و فراخوان برای محاکمه خامنهای و رئیسی جلاد بخاطر قتلعام سی هزار زندانیان سیاسی مجاهد، تظاهرات و تجمع در کشورهای مختلف برگزار کردند.
اسلو
کپنهاگ
رم
یوتوبری
برگزاری دومین جلسه دادگاه بین المللی مردمی آبان درلندن
- دومین جلسه دادگاه بین المللی قیام آبان در لندن روز پنجشنبه ۲۰آبان با شهادت دادن خانم رها بحرینی نماینده عفو بین الملل برگزار شد.
دراین جلسه سه مجروح قیام و یک افسر پلیس هم شهادت دادند
- شاهد شماره ۳۶۶ از مجروحین قیام است که در اثر اصابت گلوله قطع نخاع شده ولی مداوای درست دریافت نکرد و توسط خانواده اش برای خارج کردن گلوله به بیمارستان خصوصی برده شده و اکنون روی ویلچر است. دست چپ و قسمت چپ ریه او هم مورد اصابت گلوله قرار گرفت
- شاهد شماره ۱۲۸ یک هموطن بلوچ در قیام در سیستان بلوچستان بوده که او هم مورد اصابت گلوله قرار گرفته بوده است.او از ایران خارج شده و حضوری شهادت داد
- شاهد شماره ۱۹۵ یک سرگرد پلیس در شهر مریوان بود که به خاطر اجرا نکردن فرمان شلیک مستقیم به معترضین و دستور عدم شلیک به نیروهای تحت فرمانش به ۵ سال زندان محکوم شده است
- قاضی زاک یعقوب از شاهد ۱۹۵ پرسید آیا این موضوع که نیروهای پلیس اماکن عمومی را آتش زدند و مسئولیت را متوجه معترضان کردند درست است؟ او پاسخ داد که این کار بارها اتفاق افتاده و من خودم هم دیدم
- اجلاس بعدی دادگاه بین المللی مردمی قیام آبان در لندن در روز جمعه ۲۱ آبان ادامه دارد
قیام آن۹۸؛ کابوس سرنگونی
- ایران
- 1400/08/23
دو سال از قیام شکوهمند و آتشین ۹۸ گذشت. قیامی که لرزه سرنگونی بر نظام جهل و جنایت ولایت فقیه انداخت آنچنان که هنوز هم در کابوس آن به سر میبرند.
خامنهای جنایت پیشه طی دو سال گذشته تلاش کرد با اعدام و کشتارکرونایی حاکمیت لرزان خود را حفظ کند، و به این وسیله در برابر بروز قیامی از جنس آبان ۹۸ آبان صف ببندد و آن را تبدیل به یک خاطره تاریخی کند، اما مردم ایران از خیزش بهبهان در تیر۹۹ گرفته تا قیام سراوان و تشنگان خوزستان و در نه بزرگ به انتخابات نمایشی خامنهای برای گماردن رئیسی جلاد به ریاست جمهوری و در اعتراضات روزانه اقشار مختلف مردم از جمله معلمان، بازنشستگان، کارگران، کشاورزان، پرستاران و پزشکان، نفتگران، و....نشان دادند که آبان زنده است. آبان در خروش روزانه کانونهای شورشی، و تا به زیر کشیده شدن حاکمیت پلید آخوندی و پیروزی نهایی؛ همچنان ادامه دارد.
مروری کوتاه بر شهرهای شورشی در قیام آبان
از عصر جمعه ۲۴آبان مردم با بستن جادهها و خاموش کردن ماشینها در بزرگراهها دست به اعتراض زدند. لشکر فرودستان و حاشیهنشینان در دهها شهر در سراسر ایران، برای به زیر کشیدن تمام مظاهر رژیم آخوندی به خیابانها سرازیر شدند.
در شیراز، در روز ۲۵ و ۲۶آبان ۹۸، دست کم ۱۲۰مرکز و مقر بسیج و نیروی انتظامی و حوزههای علمیه و پادگان و بانک و پمپبنزین توسط مردم و جوانان شورشگر در هم کوبیده شد. یک کارشناس امنیتی رژیم به خبرگزاری حکومتی ایرنا (بدون ذکر نام) گفت: «شهر شیراز در کنار تهران، اصفهان، تبریز و اهواز دارای بیشترین سطح تحرکات گسترده اشرار و مرتبطان [مجاهدین] بود... » (ایرانا ـ ۲ آذر۹۸).
در ۲۵آبان ۹۸، مردم در شهرهای اهواز، ماهشهر، امیدیه، و بهبهان با آتش زدن عکس خامنهای و سر دادن شعارهایی از جمله: «بنزین گرانتر شده، فقیر فقیرتر شده» ، «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» دست به تجمع اعتراضی زدند.
در بهبهان مردم که در پیشاپیش آنها جوانان موتور سوار قرار داشتند شعار میدادند «ایرانی میمیرد، ذلت نمیپذیرد» «مرگ بر خامنهای» و چند بانک و پمپبنزین را به آتش کشیدند و با گلههای نیروی انتظامی سرکوبگر به مقابله پرداختند.
در شهریار در غرب تهران عکسهای خمینی و خامنهای و نماد بزرگ انگشتر خمینی ملعون به آتش کشیده شد.
در تهران، مردم خودروهای خود را در اتوبانها خاموش کرده و شعار «مرگ بر دیکتاتور» «ایرانی باغیرت، حمایت، حمایت» با نیروهای سرکوبگر درگیر شدند.
در جوانرود، چابهار، ساری و گرگان، بوشهر، کرمانشاه و سنندج مردم با بستن خیابانها و آتش زدن لاستیک علیه سران حکومتی شعار دادند. نیروهای سرکوبگر به تظاهر کنندگان حملهور شده و شماری از آنان را مجروح و به شهادت رساندند.
نقش پیشتاز زنان در رهبری قیام
روزنامهها و مقامات رژیم وحشت خود را از جنگاوری و نقش جلوداری زنان در قیام در اظهاراتی غیضآلود نشان دادند. سایت خبر فوری رژیم، ۲۹آبان ۹۸ نوشت:
«میانداری و میدانداری ویژه زنان در اغتشاشات اخیر، چشمگیر بهنظر میرسد. در نقاط متعدد بهویژه حومه تهران، زنان ظاهراً ۳۰ تا ۳۵سال، نقش ویژهیی در لیدری اغتشاشات به عهده دارند. این زنان متحدالپوشش، هر یک وظیفهای جداگانه دارند؛ یکی از شورشها فیلم میگیرد، دیگری جلوی خودروها را میگیرد و دیگری با تحریک مردم، آنها را به پیوستن به صف اغتشاشها مجاب میکند. اینکه چرا در اغتشاشات اخیر، زنان به مهره میاندار تبدیل شدهاند سؤالبرانگیز است».
روزنامه حکومتی جوان وابسته به پاسداران ۲۹آبان۹۸ طی مقالهیی تحت عنوان «خصایص یک آشوب» نوشت: «برای زنان کار ویژه تعریف شده بود. هم در حمله به مراکز بسیج خواهران و هم در تهییج جوانان نقش اساسی داشتند. گرچه در تلفات انسانی کشته ندادند، اما سبک بهکارگیری زنان مشابه مانورهای زنانه سازمان (مجاهدین) است».
برجستهترین ویژگیهای قیام آبان
روزنامه جوان، سپاه پاسدران ۲۹آبان۹۸، درباره ویژگیهای قیام نوشت: «خشونت سازمانیافته از ویژگیهای منحصر بهفرد اغتشاشات اخیر بود. به دهها کلانتری، سپاه و بسیج با سلاح گرم و سرد حمله شدند و چندین بسیجی در حلقه محاصره قرار گرفته و کشته شدند».
از مهمترین ویژگیهای قیام آبان ۹۸ که میتوان از آنها یاد کرد عبارتند از:
یکم: حضور محرومترین اقشار جامعه که در نقش ارتش گرسنگان در برابر ماشین سرکوب ولایت فقیه بهپاخاستند.
دوم: سرعت، قدرت شکافندگی و رادیکالیزم قیام که به سرعت خود را در به آتش کشیدن بانکها و انهدام نمادهای حکومتی نشان داد.
سوم: قیام به سرعت از مطالبات صنفی با شعار«مرگ بر خامنهای» رأس نظام را نشانه رفت و خصلت براندازانه داشت.
چهارم: سازمانیافتگی نیروهای قیام کننده که در محور اصلی آن جوانان و کانونهای شورشی بودند.
پنجم: نقش و ایفای رهبری زنان در تمام صحنه ها برجسته بود.
ششم: وسعت و پراکندگی قیام که در کوتاهترین زمان به ۱۰۰۰نقطه در سراسرکشور گسترش یافت.
هفتم: آزمایش پس دادن استراتژی کانونهای شورشی در شهرها
خامنهای و کشتار مردم
خامنهای که تحمل اعتراضات مسالمت آمیز مردم را نداشت با فرستادن گله پاسدارن و ماموران لباس شخصی از جمله در شهرهای بهبهان، اهواز، درود، تویسرکان در عصر ۲۴آبان به روی مردم آتش گشود.
روز ۲۵آبان مردم در برابر کشتار دیکتاتور سکوت نکردند. آنها با شعار: «مرگ بر خامنهای»، «دیکتاتور حیا کن، مملکتو رها کن»، «توپ تانک فشفشه، آخوند باید کشته شه» تمامی نمادهای حاکمیت آخوندی را مورد تهاجم قرار دادند.
ولیفقیه ارتجاع در وحشت از متزلزل شدن و برافتادن نظام وارد صحنه شد و دستور سرکوب داد و گفت: «...این آتش زدن و خراب کردن و ویران کردن و دعوا کردن و ناامنی ایجاد کردن مال چه کسی است؟ این را بفهمند توجه کنند که میفهمند مردم هم ملتفتند و از اینها فاصله بگیرند. این آن توصیه ماست، مسئولان کشور به وظایفشان بهطور جدی عمل کنند...» (سایت خامنهای ـ یکشنبه ۲۶آبان ۹۸).
فرمان سرکوب خامنهای تحت عنوان «مسئولان به وظایفشان بطور جدی عمل کنند» دست مزدوران رژیم و قوه قضاییه خامنهای به ریاست آخوند جلاد رئیسی برای کشتارهرچه بیشتر باز کرد.
خامنهای جنایتپیشه در ۲۸آبان یکبار دیگر به صحنه آمد و با روضه «حفظ امنیت عمومی جامعه» (بخوانید حفظ و امنیت رژیم آخوندی) با دشمن نامیدن مردم مدعی شد «دشمن را عقب زدیم»، و به این وسیله تلاش کرد با قدرت نمایی پوشالی کشتار وحشیانه مردم تحت ستم را توجیه کند.
میشل باشله کمیسر عالی حقوقبشر سازمان ملل متحد ۱۵آذر ۹۸ در باره نقش سپاه پاسداران در کشتار تظاهر کنندگان اعلام کرد: «بنا بر گزارشها از شروع اعتراضات گسترده در۲۴آبان۹۸، دست کم ۷۰۰۰نفر در ۲۸استان از ۳۱استان بازداشت شدهاند. نیروهای امنیتی در برخی موارد به معترضان غیرمسلح که هیچگونه تهدید فوری جانی یا آسیب جدی محسوب نمیشدهاند، تیراندازی کردند...نیروهای بسیج و نیروهای سپاه پاسداران در تیراندازی علیه معترضان نقش داشتهاند». (سایت حقوق بشرسازمان ملل ـ ۶دسامبر ۲۰۱۹).
اظهارات ترسآلود کارگزاران رژیم از قدرت توفانی مردم
تهاجم برقآسا و آتشین قیامکنندگان بر پیکر فرتوت رژیم آخوندی طی یک هفته از(۲۴ تا ۳۰آبان ۹۸ ) در بیش از ۲۰۰شهر و ۱۰۰۰نقطه حاکمیت پلید آخوندهای جنایتکار را به لبه سقوط کشاند.
آخوند علیرضا ادیانی، رئیس عقیدتی سیاسی نیروی سرکوبگر انتظامی در وحشت از دریافت ضربات برقآسا بهدست مردم گفت: «تنها در یک روز در ۱۶۵شهر و ۹۰۰نقطه کشور ناآرامی بهوجود آمد حوادث این چند روز اخیر در کشور پیچیدهتر از حوادث سالهای ۷۸، ۸۸ و ۹۶ بود« (سایت حکومتی رویدادـ۳۰آبان۹۸).
آخوند احمد سالک کاشانی، عضو فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس گفت: «...الآن کسانی که دستگیر شدند به نوعی ارتباط با [منافقین] و عناصر بیگانه دارند. آنها هم آموزشهای لازم را در طول دو سال اخیر دیده بودند برای اینکه این اتفاقات را رقم بزنند» (افکار نیوز رژیم ـ ۲۹آبان ۹۸).
پاسدار یدالله جوانی، معاون سیاسی سپاه پاسداران گفت: «این وقایع با این گستردگی و ابعاد در طول عمر چهل ساله انقلاب اسلامی در نوع خود بینظیر بود.... مسألهیی گسترده و جدید بود ... اعتراضات در روزهای شنبه و یکشنبه بهصورت گسترده و در ۲۹استان و در صدها شهر ادامه یافت» (تسنیم، جمعه ۸آذر ۱۳۹۸).
کابوس رژیم از تکرار قیام آبان ۹۸
کابوس تکرار قیام آبان وحشت و دغدغه اول و آخر تمامیت رژیم و باندهای درونی آن است، چنانچه روزی نیست که در این رابطه در رسانههای و مصاحبهها به همدیگر هشدار ندهند.
روزنامه حکومتی آرمان در شماره ۳۰مهر۱۴۰۰ با عنوان«کفگیر خانوادهها به ته دیگ خورده است» نوشت: «با این افزایش قیمتها و با ثابت ماندن حقوق حقوقبگیران و با گسترش بیکاری و تعطیلی اکثر کارخانجات و اضافه شدن سیل انبوه بیکاران به جمعیت جامعه اینبار دیگر دنبال چه موضوعی هستید؟ اگر وضع به همین منوال پیش برود، اینبار با گرسنگان و پابرهنگان و ضربآهنگ قابلمههای خالی چه خواهید کرد؟».
روزنامه اعتماد رژیم ۲۷شهریور ۱۴۰۰ نسبت به قیام و انفجار قریب الوقوع خشم مردم هشدار داد و نوشت: «در شرایطی که آستانه صبر مردم به انتها رسیده و فشارهای اقتصادی ظرفیت تحمل بیشتری برای مردم باقی نگذاشته است. خوب است از اتفاقات پرهزینه انسانی و مالی سالهای ۹۶ و ۹۸ عبرت گرفته شود».
روزنامه حکومتی آرمان ۱۸فروردین۱۴۰۰ به نفرت مردم از نظام و زمینه بروز قیام اعتراف کرد و نوشت: «درماندگی در اداره روزمره زندگی و ترس از آینده بسیاری از ایرانیان را سرشار از خشم و غضب کرده است. (مردم) به هیچ حرفی هم اعتماد نمیکنند. فقط نفرین میکنند. تهدیدهای خشونتبار میکنند. عواقب این شرایط کاملاً هویداست. هویداتر از شتر بر نردبان».
حسین الله کرم سرچماقدار خامنهای در پاسخ به این سوال که، «شاهد حضور نظامیها در دولت رئیسی هستیم، آیا این نشاندهنده تشکیل دولت نظامی برای جلوگیری از اتفاقات و تظاهراتها در آینده است؟ گفت: «در برخی از کشورهای دنیا به ویژه کشورهای همسایه مثل ترکیه و پاکستان برای جلوگیری از بحرانها شاهد حضور نظامیان به عرصه قدرت در سیاست .. بودهایم. اگر شما هم مثل آنها فکر کنید دولت سیزدهم باید فرماندارها و استانداریها را با توجه به فجایع دی ۹۶ و آبان ۹۸ به نظامیان واگذار نماید...». (سایت دیده بان ایران،رژیم ۲۳ شهریور ۱۴۰۰).
چرا قیام آبان ادامه دارد؟
در سالگرد قیام آبان سوال اساسی این است که آیا عوامل موثر که باعث قیام آبان شده است بعداز دوسال از طرف حاکمیت برطرف شده است یا خیر؟
آیا بی اعتمادی (بخوانید انزجار اجتماعی) مردم از نظام با توجه به کشتار کرونایی کاهش یافته یا خیر؟
آیا خامنهای با آوردن رئیسی جلاد ۶۷ توانسته مشکلات اقتصادی و شرایط معیشتی مردم، حاشیه نشینی، تورم، نرخ خط فقر و ... را بهبود بخشد؟
روزنامه اعتماد رژیم ۴ آبان ۱۴۰۰ که نماگرهای اقتصادی بانک مرکزی رژیم را منتشر کرده است نشان میدهد، نه تنها رئیسی جلاد هیچ یک از مشکلات اقتصادی مردم را حل نکرد بلکه به آن افزوده است:
- افزایش متغیرهای پولی: متغیرهای پولی از سال۹۶ تا سه ماهه اول سال۱۴۰۰؛ نقدینگی حدود ۲۱۷۶هزار میلیارد تومان افزایش داشته؛ ۱۴۲درصد. پایه پولی نیز با افزایشی ۲۸۷هزار میلیارد تومانی در بهار۱۴۰۰ به ۵۰۱هزار میلیارد تومان رسید. پایه پولی افزایشی ۳۰.۷ درصدی، پول و شبه پول نیز در این مدت به ترتیب ۴۴.۶ و ۳۸.۲ درصدی افزایش داشتهاند.
- افزایش تورم: تولید ناخالص داخلی در سه ماهه اول سال جاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته افزایشی ۹۴.۲درصدی داشته و به ۱۱۸۴هزار میلیارد تومان رسیده؛ به عبارت دیگر، ارزش کالاهای تولیدی بالاتر رفته و شاهدی بر این است که تورم در بهار سال جاری در بالاترین سطح خود طی یکی، دو دهه اخیر بوده است. (همان منبع).
- افزایش رشد نقدینگی: بر اساس آمار اعلامی بانک مرکزی حجم نقدینگی کشور در پایان شهریور امسال از ۴ هزار هزار میلیارد تومان فراتر رفته است. بر اساس اعلام بانک مرکزی نقدینگی کشور در شهریور ۱۴۰۰-۴.۶۷۶ هزار میلیارد تومان شده است. این در حالی است که در مدت مشابه سال گذشته نقدینگی۲،۸۹۵ هزار میلیارد تومان برآورد شده بود که نشاندهنده افزایش ۴۰.۵ درصدی رشد نقدینگی در شهریور ۱۴۰۰ نسبت به شهریور ۱۳۹۹ است.
- افزایش نرخ خط فقر: سایت بهار نیوز(رژیم) ۱۲آبان ۱۴۰۰: «جدیدترین آمار ارائه شده از سوی بانک مرکزی نشان میدهد خط فقر در کشور به ۱۱ میلیون تومان رسیده است و بخش عمدهیی مردم زیر خط فقر زندگی میکنند و کمترین دسترسی را به مواد غذایی و پروتئینها دارند...».
- افزایش نرخ شاخص فلاکت: شاخص فلاکت ۲۰استان ایران در محدوده ریسک محاسبات نشان میدهد ۸استان ایران از حیث شاخص فلاکت، در محدوده بالای ۶۰درصد جای گرفتهاند.... شاخص فلاکت در کشور در پایان تابستان امسال به بالای ۵۵.۴ درصد رسیده است. (تلگرام خبر فوری رژیم ـ ۱۰ مهر۱۴۰۰)
- افزایش بدهیهای دولت: روزنامه آرمان ۲۲آبان ۱۴۰۰ از پیامدهای اجتماعی حذف ارز کلاهای اساسی نوشت: « تقریبا پانصد هزار میلیارد تومان بدهی دولت بابت اوراق مشارکتی است که تابحال صادر کرده که رقم خیلی بزرگی است. ضمن اینکه دولت بالغ بر چهارصد هزار میلیارد تومان به بانکها بدهکار است.»
چرا فرصت خامنهای کوتاه است؟
سهیلا جلودار زاده نماینده پیشین مجلس ارتجاع در گفتگو با خبرگزاری حکومتی ایلنا ۷مهر۱۴۰۰گفت: «با توجه به شرایط اقتصادی اکثریت مردم، جامعه زیر خط فقر زندگی میکنند؛... با توجه به شرایط کشور و کاهش قدرت خرید مردم و مسائل معیشتی اگر برای وضعیت بهوجود آمده اقدامی نشود با اعتراضات مردمی روبهرو خواهیم بود».
روزنامه حکومتی آفتاب یزد ۷مهر ۱۴۰۰، در مطلبی با عنوان «فرصت کوتاه است» هشدار داد: « دولت [رئیسی] به اندازه دولت روحانی فرصت حرف درمانی ندارد و کاسه صبر جامعه[بخوانید شرایط انفجاری و انقلابی] لبریز است...این مردم ماه ها وسال ها منتظر نتایج برجام بودند تا قدری شرایط زندگی شان سهل شود ولی هنوز میوهای از برجام به عمل نیامده بود ... دولت وقت در باتلاق وعدهها گیر کرد».
قیام چالش اصلی نظام
آذر منصوری از باند اصلاح طلبان قلابی نظام در مصاحبه با ایلنا ۱۶مهر ۱۴۰۰ گفت: «نگاه واقعبینانه به وضعیت امروز ایران نشان میدهد که دولت با چند چالش و یا بهتر بگویم ابرچالش در کشور مواجه است. اگر نتواند با واقعنگری از این چالشها عبور کند، روز به روز بر دامنه اعتراضات افزوده خواهد شد. خاصه اینکه انتخاباتی را پشت سر گذاشتیم که با پایینترین نرخ مشارکت همراه شد که میزان آراء باطله نیز در این انتخابات بیسابقه بود... مقابله با اعتراضات مسالمتآمیز و یا امنیتی کردن هر صدای معترضی نتیجهای جز انباشته شدن نارضایتی و اعتراض مردم را به دنبال نخواهد داشت».
سعید حجاریان از معاونان پیشن وزارت اطلاعات در گفتگو با مردم سالاری ۱۱آبان ۱۴۰۰گفت: «ممکن است جامعه متشنج شود و مردم دوباره به خیابان بیایند جنس اعتراضات بعدی جنسی به بعداز ماجرای بنزین یعنی اعتراضات سال ۹۸ است..».
اگر گسل اجتماعی به حرکت در آید!؟
خامنه ای در وحشت از قیام تصمیم گرفت با انتصاب رئیسی دستگاهش را یک دست کند، اما از آنجا که شرایط عینی واقعی است و نفرت و خشم مردم نسبت به نظام تردید بر نمیدارد و به وضوح مردم در قیامها و خیزشهای سالیان اخیر اعلام کردهاند که این نظام را نمیخواهند و از آنجا که این رژیم در بن بست بیراه حلی قرار دارد پس از صد روز از استقرار دولت رئیسی با حاکمیتی شکنندهتر و پرشکافتر از قبل مواجهیم
روزنامه آرمان در شماره ۳آبان ۱۴۰۰ با عنوان« تامل در حادثهها که جرقه بحرانند» در وحشت از چالش سرنگونی نظام نوشت: «تا دیر نشده چارهاندیشی کنید و گامهای بلند و شجاعانه و حتی تلخ را برای رسیدگی به امور مردم بردارید. حادثهها جرقهاند و گویی هر روز بر تعدادشان افزوده میشود و تأمل طلب میکنند. حادثهها چون جرقههای خطرساز چشمهایمان را خیره و واقعگرایان را نگران و ترسان کردهاند».
روزنامه حکومتی مستقل ۱۵آبان ۱۴۰۰نوشت: «مگر نمیبینیم همین [مجاهدین]جوانان را برای شورش و اغتشاش تحریک میکنند؟ آیا کسی ابهام دارد که گسترش فعالیتهای مخرب و جذب جوانان، در بستر بحران اقتصادی امکانپذیر شده است؟ اگر گسل اجتماعی بهحرکت درآید، حتی فکر کردن به پیآمد زلزله آن نیز خوفناک است».
نماینده مجلس: یکی از كسانی که به مردم شلیک کرد من بودم، ما کُشتیم. حالا چه کسی میخواهد ما را محاکمه کند؟!
14 نوامبر 2021 اخبار مهم روز, ايران
گروه سیاسی: سایت دیدهبان ایران؛ نوشت: با گذشت دو سال از وقوع حوادث تلخ آبانماه ۱۳۹۸ هنوز سوال های بی پاسخ بسیاری در اذهان مردم باقی مانده است. حوادثی که براساس منابع رسمی نزدیک به ۲۳۰ نفر جان خود را در این اعتراضات از دست دادند و برخی منابع غیر رسمی هم این آمار را تا چند برابر بیشتر از آنچه که مسئولان و مقامات اعلام کرده اند عنوان می کنند.
طی روزهای گذشته و همزمان با دومین سالگرد اعتراضات بنزینی آبان ۹۸ برخی گروه ها و حقوقدان های در اروپا اقدام به برگزاری دادگاهی برای جان باختگان این حوادث در لندن برپا کرده اند که گفته می شود شاهدان این اعتراضات در این دادگاه مشاهدات خود را برای حقوقدان ها و قضات حاضر بازگو می کنند. هر چند نتیجه این دادگاه تنها جنبه نمادین دارد اما برخی منابع خبر داده اند که دولت توسط معاون سیاسی وزارت خارجه مراتب اعتراض خود را به گوش انگلیس رسانده اند.
اما در این بین برخی فعالان سیاسی داخل کشور در همین رابطه بر این باورند که برگزاری چنین دادگاهی در داخل کشور و حضور شاهدان این اعتراضات می توانست به شفاف شدن آنچه که در آبان ۹۸ و بی تدبیری های رخ داده کمک کند و حداقل مرحمی باشد بر زخم بازماندگان این حوادث تلخ و دردناک که برخی مسئولان در دولت با لبخند از آن یاد کرد. حسن نوروزی، نایب رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس یازدهم در گفتگو با سایت دیدهبان ایران درباره همین موضوع اظهاراتی را مطرح کرده است که مشروح ان را در ادامه می خوانید. ذکر این نکته حائز اهمیت است که صدای ضبط شده این گفت وگو در تحریریه دیده بان ایران موجود است.
*آقای نوروزی! این روزها در انگلیس دادگاهی برای اعتراضات آبانماه ۹۸ در حال برگزاری است، آیا بهتر نبود در ایران هم چنین دادگاهی برگزار میشد؟
یعنی چی؟ دادگاه چی برگزار شود؟
*دادگاهی در خصوص بی تدبیری های صورت گرفته و کشتهشدههای آبان ۹۸!
بعد در این دادگاه کُشتهشدهها را باید محکوم کنند یا قاتلین را؟
*قطعا منظور محاکمه قاتلین و بی تدبیری های مسئولان است؛ کسانیکه به مردم شلیک کردند!
یکی از آنهایی که به مردم شلیک کرد من بودم، ما کُشتیم. حالا چه کسی میخواهد ما را محاکمه کند؟! طرف آمده بانک را آتش زده است و ما هم او را کُشتیم. چه کسی را میخواهید محاکمه کنید؟
- ذکر این مطلب ضروری است که آقای نوروزی در پایان صحبتهایشان عنوان کردند که «شوخی کردم» و بعد تماس را قطع می کند اما با توجه به حساسیت این موضوع انتظار رسانه و مردم این است که نایب رئیس یکی از مهمترین کمیسیون های مجلس شورای اسلامی با جدیت و یا حتی قاطعیت بیشتری به سوالات مربوط در این رابطه پاسخگو باشند. حوادث آبان ۹۸ موضوعی نیست که بشود با آن شوخی کرد و یا مثل مسئولان دولت قبل درباره آن صحبت کرد و گفت “فقط به سر شلیک نکردیم به پا هم زدیم.”
نماینده رباطکریم: ائمه هیچ کدام تک همسر نبودند
نایب رییس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس یازدهم همچنین گفت: پیامبر اکرم چندین همسر داشتند، امامان ما هیچ کدام تک همسر نبودند، پس آنها چگونه زندگی میکردند؟
چكیده اظهارات حسن نوروزی درباره چندهمسری، مهریه و … را هم بخوانید:
- بر اساس روایات مقدار مهریه برای زن در زمان ازدواج اگر در زمان پیامبر بررسی شود معادل رقمی حدود ۲۸ سکه در شرایط اقتصادی فعلی است و نه بیشتر.
- این که یک هزار و ۵۰۰ سکه و ۲ هزار مهریه تعیین می شود، غیرشرعی است نتیجه آن نیز این شده است در تهران بالغ بر یک میلیون زن بالای ۳۰ سال مجرد و بدون شوهر داریم و زندگی های زیادی از هم پاشیده است.
- (در پاسخ به سوالی درباره مخالفت مدافعان حقوق زنان با طرح اصلاح قانون مهریه و تاکید آن ها بر تضییع حقوق زنان با این بازنگری در قانون): مدافعان حقوق زنان در موضوع مهریه نه از قانون اسلام اطلاعات درستی دارند و نه از قوانین مهریه در شرع.
- (با بیان این که «سیره ، شیوه و منطق پیامبر و امامان ما در زندگی سالم باید الگو قرار داده شود»): مهریه حضرت موسی (ع) چوپانی برای پدر خانم شان بود، حضرت شعیب(ع) گفت من دخترم را به تو می دهم تو ۸ سال برای چوپانی کنی،حضرت موسی (ع) داماد سرخانه هم بودند، چوپانی می کردند و زندگی را می گذراندند.
- (با تاکید بر این که باید درباره قوانین ازدواج به زندگی پیامبر و امامان دقت کنیم): پیامبر اکرم چندین همسر داشتند ، امامان ما هیچ کدام تک همسر نبودند،پس آن ها چگونه زندگی می کردند؟
- پیامبر زنی را به عقد شخصی در آورد و مهریه را تنها آموزش قرآن به زن قرار داد بنابراین اگر بخواهیم زندگی اسلامی داشته باشیم و فکری برای این زنان بالای ۳۰ سال دختران بی شوهر و طلاق های متعدد برای دریافت مهریه کنیم، باید الگوهای دینی خود را مورد توجه قرار دهیم.
- مهریه باید عند المطالبه باشد و بلافاصله بعد عقد پرداخت شود نه این که مهریه را نسیه در نظر بگیریم و شوهر را به زندان بیاندازیم و مردان را به کلانتری بکشیم و خانواده ها را از هم متلاشی کنیم.
- در حال حاضر طلاق ها زیاد است در برخی نقاط ۴۰ درصد ازدواج ها به طلاق می انجامد و برخی خانم ها ۴ بار ازدواج می کنند و طلاق می گیرند و مهریه می گیرند.
دیپلمات ارشد سابق رژیم ایران به مشارکت در سوء قصد به ناشر نروژی متهم شد
پلیس نروژ یک دیپلمات ارشد سابق رژیم ایران در سفارت این کشور در اسلو را به مشارکت در سوءقصد به ویلیام نیگارد متهم کرده است.
تلویزیون سراسری نروژ (NRK) روز جمعه ۲۱آبان در یک گزارش ویژه تحت عنوان: «دیپلمات سفارت رژیم ایران در اسلو متهم به ترور نیگارد در سال۱۹۹۳»، خبر داد: پلیس یک دیپلمات ارشد و سابق رژیم ایران در سفارت این کشور در اسلو را به مشارکت در سوءقصد به ویلیام نیگارد متهم کرده است.
تلویزیون نروژ افزود: تحقیقات پلیس حاکی از این است که منشی اول سفارت رژیم ایران در اسلو در جریان سوءقصد به ویلیام نیگارد، ناشر کتاب سلمان رشدی، در سال ۱۳۷۲ دست داشته است.
این اتهامی بسیار سنگین است که از جانب پلیس و دادستانی نروژ علیه رژیم ایران اقامه میشود. سفارت رژیم ایران متهم است که به تروریستهایی که به این جنایت دست زدهاند پناه داده است.
مجاهد خلق اصغر مهدیزاده – تشریح لحظات تکان دهنده اعدام جمعی مجاهدین در سالن مرگ گوهردشت
دادگاه دورس در آلبانی جلسات محاکمه حمید نوری از دژخیمان قتلعام ۶۷ شهادت دادن مجاهد خلق اصغر مهدیزاده از شاکیان پرونده و از شاهدان قتلعام زندانیان سیاسی _جمعه ۲۱آبان ۱۴۰۰
تشریح صحنههای تکاندهنده لحظات اعدام جمعی مجاهدین در سالن مرگ زندان گوهردشت
منتهای شقاوت دژخیمان و پاسداران و اوج پاکبازی قهرمانانه سربداران افتخارآفرین در روز ۱۸مرداد ۶۷
اصغر مهدیزاده: دیدم ناصریان و حمیدعباسی و داود لشکری اینطرف سن هستند و پاسداران سمت دیگر بودن در همین حین بچهها شروع کردن به شعار دادن زنده باد آزادی درود بر رجوی مرگ بر خمینی که ناصریان یک لحظه مات شده بود ناصریان خطاب به داود لشکری و پاسداران گفت چرا ایستادهاید برید زیرپایشان را خالی کنید ناصریان رفت زیر پای بچهها را خالی کرد و عباسی و داود لشکری هم رفتن همین کار را کردن از چهارمی ببعد بچهها خودشان زیر پایشان را خالی میکردن و پرواز میکردن این صحنهها خیلی تکاندهنده بود از یکطرف هم احساس غرور و سربلندی میکردم بعدش پاسدارانی که عقب بودن آمدن به سمت این بچهها هم میزدن هم شعار مرگ بر منافق میگفتن و به پیکر میزدن و آویزان می شدن. دیگه همانجا تعادلم بهم خورد.
محاکمه حمید نوری از دژخیمان قتلعام ۶۷روز جمعه با حضور رئیس دادگاه و هیأت قضات سوئد، در دادگاه دورس در آلبانی ادامه یافت.
در جلسه صبح دادگاه که از ساعت ۸ صبح آغاز شد مجاهد خلق اصغر مهدیزاده بهعنوان شاکی پرونده و از شاهدان قتلعام ۶۷ در گوهردشت به ادای شهادت پرداخت. اصغر تنها مجاهد و شاهدی در این دادگاه است که بدون چشمبند صحنهٴ حلقآویز و بدار کشیدن ۱۲ مجاهد سر موضع را در محل اعدام دیده و در همانجا از هوش رفته است. این یک گواهی و شهادت دادن تاریخی است.
اصغر مهدیزاده قبل از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ بهخاطر هواداری از مجاهدین در سال۵۹ در صومعهسرا و رشت در زندان به سر برد و برای او اعدام مصنوعی ترتیب دادند.
اصغر مهدیزاده بار دیگر در سال۶۱ در ارتباط با تشکیلات مجاهدین در جنگلهای گیلان دستگیر شد. او در مجموع ۱۴سال در زندانهای رژیم از جمله اوین و گوهردشت به سر برده است.
اصغر مهدیزاده در دوران قتلعام زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت در اسارت از نزدیک شاهد جنایتهای دژخیمان و ایستادگی مجاهدین سر بدار بر مواضع و آرمانها و رهبریشان بوده و در بدو ورود به اشرف در سال۱۳۷۵ نوشت:
«در سال۶۶ که بچههای مشهد به زندان گوهردشت منتقل شدند و تجارب انقلاب خواهر مریم را داشتند زندان گوهردشت را تحتالشعاع خودش قرار داد که سرانجام همهشان با نام مسعود و مریم و شعار درود بر رجوی و زنده باد ارتش آزادی سر بدار شدند… .
به همه یادآوری میکردیم هر کس آزاد شد تنها راه احیای خون شهدا رفتن به منطقه پیش خواهر مریم و برادر مسعود است»
اصغر مهدیزاده در مصاحبه با دادستانی سوئد در آبان ۱۳۹۹ که در بحبوحهٔ کرونا بهصورت آنلاین از اشرف۳ انجام میشد گفت:
«صبح ۱۰مرداد عباسی آمد در سلولها را باز کرد و گفت همه چشمبند بزنند بیایند وسط راهرو بعد ما را به صف کرد و آورد توی راهرو اصلی که ابتدای آن داوود لشکری پشت یک میز کوچک نشسته بود و از تکتک افراد سؤال و جواب میکرد که اصلیترین سؤال اتهام بود. هرکس میگفت هواداری یا هواداری از سازمان مجاهدین اینها را تحویل حمید عباسی میداد و حمید عباسی میبرد راهرو مرگ. در این روز در راهرو غوغایی بود هر ساعت تعداد نفرات زیاد میشد. در این روز ۱۵ سری اعدام کردند سریهای ۱۰نفره و ۱۵نفره. روز دوشنبه ۱۷مرداد مرا فرستادند به بند فرعی ۷ که از یکطرف به سلول های انفرادی اشراف داشت. با سلول اولی تماس گرفتم دیدم مجاهد شهید هادی محمدنژاد است. گفت که مرا امروز بردند به سالن مرگ از من همکاری اطلاعاتی میخواستند چون قبول نکردم فردا مرا برای اعدام میبرند.
او پنجمین نفر خانوادهاش بود که اعدام میشد. روز سهشنبه مرا بردند به راهرو مرگ پر از زندانی بود که با چشمبند نشسته بودند. بعد از چند دقیقه پاسداری گفت شیرعسلیها بلند شوند. که بعداً فهمیدم مقصودش اعدامیهاست. وقتی ۱۲نفر انتخاب شدند و رفتند جلوی در، تعداد دیگری هم رفتند که از آنها سبقت بگیرند و شعار یاحسین، زنده باد آزادی، درود بر رجوی و مرگ بر خمینی میدادند. پاسداری گفت این دیگه چیه که در اعدام هم سبقت میگیرید؟ یکی از زندانیها از عقب با صدای بلند گفت تا زمانی که در موقعیت ما قرار نگیری نمیفهمی و قرار هم نخواهی گرفت. بعد دو سه سری دیگر را برای اعدام بردند. سری چهارم بود که یک پاسدار آمد مرا بلند کرد برد داخل سالن مرگ. از زیر چشمبند مشاهده کردم نزدیک سن پر از اجساد است. سری چهارم را که آوردند، شعار میدادند مرگ بر خمینی- درود بر رجوی- زنده باد آزادی. پاسدار چشمبند مرا باز کرد. پاسدارها تحت تأثیر فضا و شعارهای بچهها هیچ حرکتی نمیکردند. در اینجا ناصریان خطاب به دیگران میگفت چرا ساکت نشستهاید اینها خبیثند. ناصریان و عباسی و لشکری به سمت بچهها رفتند و زیر پایشان را خالی کردند. از نفر چهارم بچهها خودشان را با شعار درود بر مجاهد و درود بر رجوی و مرگ بر خمینی، پرتاب میکردند و زیر پایشان را خودشان خالی میکردند. من طاقت نیاوردم و بیهوش شدم. بعد از مدتی پاسداری آب روی صورتم ریخت و بهوش آمدم و مرا به محل قبلی برد».
اصغر مهدیزاده بعد از آزادی از زندان در سال۷۵ خود را به قرارگاههای مجاهدین در منطقه مرزی رساند و در یکانهای رزمی ارتش آزادیبخش قرار گرفت.
اصغر در جریان حمله وحوش خامنهای – مالکی به اشرف در ۱۹فروردین سال۹۰ بهشدت مورد ضربوشتم مزدوران عراقی رژیم قرار گرفت و مجروح شد. وحوش او را بهگروگانگرفتند اما چندی بعد تحت فشارهای سیاسی و بین المللی آزاد شد.
در ادامه جلسه محاکمه دژخیم حمید نوری از دژخیمان قتلعام ۶۷ در دادگاه دورس در آلبانی که روز جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ برگزار شد مجاهد خلق اصغر مهدیزاده به ادای شهادت پرداخت و مشاهدات تکاندهنده خود از قتلعام زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت را با استفاده از ماکتی که توسط مجاهدان اشرفی ساخته شده و قسمتهای مختلف زندان گوهردشت را با دقت بسیار نشان داده است بازگو کرد.
بعد از توضیحات مقدماتی رئیس دادگاه، وکیل توضیحات کوتاهی درباره فعالیتها، دستگیری و سالهای زندان اصغر مهدیزاده ارائه کرد و در ادامه گفت
وکیل شاکی: ایشون اصغر مهدی زاد ۱۳۳۶ به دنیا اومدن ۲۵سالشون بود که دستگیر شدند. بهدلیل این که ایشون سمپات مجاهدین خلق بودند. ۱۷ماه بعدش یک زندانی حکمی گرفتند یک حکم ۱۵ساله. ایشون در زندان اوین و گوهردشت زندانی بودند.
اصغر تو زندانهای اوین و گوهردشت زندانی بودند. بعد از تقریباً ۱۳سال زندان ایشون رو سال۱۳۷۳ آزاد کردند. نهم و دهم مرداد اولین بار بود که ایشون تو کریدور مرگ بودند. باز ۱۲ و ۱۵ و ۱۸مرداد ایشون تو اون کریدور بودند. ۱۸مرداد اصغر تو اون سالن اعدام بودند و ایشون دیدند وقتی زندانیها اعدام شدند حمید عباسی ایشون حمید عباسی در اون داخل دیدند که دخالت داشتند در اون اعدامها. اصغر خاطرات خیلی واضحی دارند از این دوره بهخصوص از ۱۸مرداد.
اصغر مهدیزاده در صحبت با دادستان و وکلا و قاضی مشاهدات خود را از جنایتهای دژخیمان و حماسههای سربداران افتخارآفرین در قتلعام ۶۷ را تشریح کرد
اصغر مهدیزاده که از معدود زندانیانی است که توسط پاسداران به داخل محل اعدام زندانیان برده شده و شاهد قتلعام شماری از مجاهدان سربهدار بوده است مشاهدات خود از صحنههای تکاندهنده اعدام مجاهدان سر موضع و منتهای شقاوت و جنایت دژخیمان رژیم را که خود از نزدیک شاهد بوده برای دادگاه تشریح کرد
از روز ۹ تا هفدهم در سلول انفرادی و راهروهای مرگ بودم و شاهد بودم که هر روز ۵ تا ۱۵ سری ۱۰-۱۵ نفره را به سمت سالن مرگ میبردن. بعدازظهر ۱۷مرداد در سلول انفرادی بودم که ناصریان و پورمحمدی و حمید عباسی آمدند به این سالن در سلولها را باز و بسته میکردند وقتی در سلول من را باز کردن ناصریان شروع کرد به توهین کردن و خطاب به پورمحمدی گفت این منافق و سر موضع است وقتی با هم مشورت میکردن من را تحویل چند تا پاسدار دادند و من را که چشمبند زده بودم هم می زدن و هم هول میدادند من را بردن تو پاسبخشی فرعی قبلی. اونجا پاسداران من را یک مقدار شکنجه کردن و من را بردن به فرعی که قبلاً بودیم فرعی پنج.
ساکهایی دیدم رویش نوشته بود بچهها ما رفتیم سلام ما را به سازمان برسانید روی ساکها چند ساعت و تسبیح هم بود این صحنهها را دیدم خیلی متأثر شدم چون
تنها بودم اطراف را نگاه کردم صدای خواهران از طبقه پایین می آمد شروع کردم با مورس تماس گرفتم که می خواستم این داستان اعدام و قتلعام را به آنها بگویم
در همین حال چند تا پاسدار وارد شدن و شروع کردن به ضربوشتم من که بیهوش شدم و در حمام افتاده بودم بعد از یکی دو ساعت که بهوش آمدم نمیتوانستم حرکت کنم بخودم گفتم هرطور شده باید بیرون بیایم چهار دست و پا که بیرون آمدم رفتم از پنجره به بیرون نگاه کردم دیدم تو سلول انفرادی چندتا چراغ روشن است در سلول دوم یکی داشت قدم میزد با دست علامت دادم و من را دید. خودم را معرفی کردم گفت من هادی محمدنژاد هستم. هادی را شنبه ۱۵مرداد در راهروی مرگ دیده بودم گفت من را امروز بردهاند تو سالن مرگ گفت از من همکاری اطلاعاتی خواستن و صحنههای اعدام آنجا را دیدهام و قبول نکردم. هادی از خانوادهاش ۴نفر اعدام شده بودن سه برادر و همسر برادرش در آخرین ملاقاتی که با خانوادهاش داشت مادرش میگوید هادی جان ما چهارتا شهید دادیم تو کاری بکن که اعدام نشی هادی میگوید تا جایی که بتوانم اعدام نمیشم اما اگر اصول و آرمانم داره خدشهدار میشه نمیتونم بمونم و میگوید ما هرکاری میکنیم برای آزادی مردم است و میگوید که من نمیخواهم مثل حزب توده مردم ما ر لعنت کنند.
سهشنبه ۱۸ مرداد نزدیک ظهر دو پاسدار صدا زدند که آماده شو برویم .
بیرون وقتی داشتم با اینها می آمدم تمام ذهنم به حرفهای هادی بود و به اعدام فکر میکردم من را بردن جلوی سالن مرگ دیدم کلی زندانی نشسته با چشمبند گفتند همینجا بنشین من را از فرعی ۷ آورد جلوی سالن مرگ از بغل دستی پرسیدم اینجا چه خبره گفت اولین باره آمدی گفتم آره. گفت پس تو را یکبار میبرند در سالن مرگ صحنه اعدام را ببینی. بعد از یکربع یک پاسدار در سالن مرگ را باز کرد با صدای بلند گفت شیر عسلیها بلند شن. ۱۲ نفر در لحظه بلند شدن شعار می دادن یا حسین درود بر مجاهد وقتی که اینها بلند شدند ۴-۵ نفر هم پشت سر آنها بلند شدن که با دیدن این صحنه پاسدار گفت شما در اعدام شدن هم از هم سبقت میگیرید یکی از اینها با صدای بلند گفت میخواهی بدانی چرا ما سبقت میگیریم چون تو پاسداری و ما مجاهدیم و تا زمانی که در موقعیت ما قرار نگرفتهای نمیتوانی بفهمی. من این صحنهها را دیدم در دنیای دیگری بودم و از صحبتهای اینها به ایمان من هم افروده می شد صحنههای زیادی دیده بودم اما این چیز دیگری بود مرگ برای اینها هیچ بود و همه چیز را به سخره گرفته بودن. این گروه را بردن داخل سالن مرگ وقتی که پاسداران صداشون میکردن تلاش میکردم اینها را بشناسم اینها سه سری را داخل سالن مرگ بردن در همینجا بچهها ساعتشان و عینکشان را میشکستند تا بهدست پاسداران نیفتد حتی پولشان را پاره می کردن. سری چهارم را می خواستند ببرند پاسدار بمن گفت بلند شو بریم. با پاسدار رفتم داخل سالن مرگ پاسدار من را برد به فاصله سی متری سن نگه داشت. از زیر چشمبند نزدیک سن پیکر بچههایی که ریخته بودند روی هم را میدیدم. نمیتوانستم خودم را نگه دارم که بایستم یک لحظه پاسدار چشمبندم را زد بالا چشمم سیاهی رفت گفتم خدایا این صحنه که میبینم واقعی است دیدم که روی سن ۱۲ تا از مجاهدین در گردنشان طناب دار است و پایشان روی صندلی است و هر دو پاسدار پاهای یک پیکر مجاهد را می گرفتن می بردن به سمت در خروجی.
اگر چیزهایی پیدا میکردن مثل ساعت یا. . بهم دیگه نشون می دادن.
دیدم ناصریان و حمیدعباسی و داود لشکری اینطرف سن هستند و پاسداران سمت دیگر بودن در همین حین بچهها شروع کردن به شعار دادن زنده باد آزادی درود بر رجوی مرگ بر خمینی که ناصریان یک لحظه مات شده بود ناصریان خطاب داود لشکری و پاسداران گفت چرا ایستادهاید برید زیرپایشان را خالی کنید ناصریان رفت زیر پای بچهها را خالی کرد وعباسی و داود لشکری هم رفتن همین کار را کردن از چهارمی ببعد بچهها خودشان زیر پایشان را خالی میکردن و پرواز میکردن این صحنهها خیلی تکاندهنده بود از یکطرف هم احساس غرور و سربلندی میکردم بعدش پاسدارانی که عقب بودن آمدن به سمت این بچهها هم میزدن هم شعار مرگ بر منافق میگفتن و به پیکر می زدن و آویزان می شدن. دیگه همانجا تعادلم بهم خورد. بعد از مدتی دیدم روی صورتم دارن آب میریزند.
صحنهای که بیشتر برایم تکاندهنده بود وقتی اینها شعار مرگ بر منافق می دادن به جنازه بجهها آویزان می شدن که سریع تمام بشن.
همانجا که این جند نفر را دیدم با خودم عهد کردم که راه و آرمانشان را با پیوستن به سازمان ادامه بدم.
دادستان: اینکه گفتی به بدنهای این بچهها آویزان می شدن چه کسانی بودن؟
اصغر: ناصریان و پاسداران که شعار میدادن میزدن و آویزان می شدن.
اصغر مهدیزاده همچنین مشاهداتش را از انتقال شماری از زندانیان مجاهد برای اعدام در روزهای اول قتلعام از گوهردشت تشریح کرد و گفت:
شنبه ۸ مرداد روز ملاقات و روز خرید ار فروشگاه بود ما آماده ملاقات بودیم اما پاسداران گفتند امروز ملاقات ندارید و فروشگاه تعطیل است حوالی ظهر از پنجره فرعی پنج زندانی را دیدم که با چشمبند به سمت سوله میبردند آنها ابتدا رفتند وضو گرفتند و دیده بوسی و شوخی می کردند. برادر مجاهدی به نام مهشید رزاقی را در بین آنها دیدم که قبلاً با هم بودیم.
بعد دیدم در را باز کردند و آنها را به داخل سوله بردند یکساعت بعد دیدم حدود ۲۰ پاسدار از که در بینشان داود لشکری و حمید عباسی و هم بودند به فرعی ما آمدند از لای در حرفهایشان را گوش میکردیم آنها می گفتند اینها منافق و خبیث هستند و همهشان را باید اعدام کرد. دیدید که چطور شعار مرگ خمینی و درود بر رجوی می دادند و می خواستند بما حمله کنند.
مهشید رزاقی عضو تیم فوتیال امید ایران و باشگاه هما همیشه میگفت هیهات مناالذله. مهشید را یکماه در قبر شکنجه کرده بودند به همین خاطر همه زندانیان برایش احترام خاصی برایش قائل بودند. مهشید رزاقی و حسین حقیقت گو دو برادر مجاهد بودند که جزو ملی کشها بودند که حکمشان تمام شده بود.
اصغر مهدیزاده سپس مشاهدات خود از زندانیان سرفراز که از مشهد به گوهردشت منتقل شده بودند را تشریح کرد و گفت:
یک ساعت بعد که به سمت هواخوری نگاه میکردم دیدم دوباره از همان سمت پایین حدود ده زندانی را داود لشکری و حمید عباسی دارند میآورند. غلامرضا را دوباره صدا کردم بیا ببین چه خبره اینها به همان شکل قبل رفتند وضو گرفتند و بعد نماز جماعت خواندن دیدم جعفر هاشمی جلو ایستاده و بقیه پشت سرش دارند نماز می خوانند بعد از نماز دعا خواندند و روبوسی کردن و خودشان پاسداران را کنار زدن و در را باز کردن رفتند به سمت سوله که بردن داخل سوله.
اصغر مهدیزاده در طول مشاهدات خود در دادگاه نمونه های زیادی از قهرمانیهای زندانیان مجاهد را که خود از نزدیک شاهد بوده بازگو کرد او ضمن یادآوری خاطراتی از مجاهدان قهرمان حمید تحصیلی، امیر حسین کریمی، فرشید انتصاری، حسن سلیمانی، غلامرضا حسن پور، کاظم صنعت فر مرتضی تاجیک که اسم اصلی اش را در زندان نداد و اسم مستعار مجتبی هاشم خانی را برگزیده بود و با همین نام هم اعدام شد. وی به تشریح یک نمونه از این قهرمانیها پرداخت و گفت:
روز یکشنبه عباسی ما را به راهروی هیأت مرگ برد و از همانجا ما را به سلولهای انفرادی منتقل کرد سلول سمت راستم دکتر فرزین نصرتی بود و سمت چپم محمدرضا جنت رستمی با آنها از طریق مورس ارتباط برقرار کردم دکتر فرزین نصرتی گفت من دارم میرم پیش موسی و اشرف و بنیانگذاران سازمان. محمدرضا گفت در فرعی ما روز شنبه ده نفر از جمله جعفر خسروی و مصطفی بابایی و مجید معروف خانی و یکسری از بچههای کرج را بردند و گفت که مسئول ما که جعفر خسروی بود بما گفت الآن زمان اعدام است و همهمان باید به عهد خودمان وفا کنیم. جعفر خسروی جزو افرادی بود که از رشت به گوهردشت تبعید شده بود.
روز دهم مرداد حمید عباسی گفت بیاییم بیرون. و به صف شوید دکتر فرزین نصرتی و مسعود خستو و اردشیر و من و بعد محمدرضا به صف شدیم و صف طولانی از بچهها پشت سر ما قرار گرفتند حمید عباسی ما را به سمت راهروی مرگ می برد در همین حال محمدرضا که پشت سرمن و دستش روی شانه من بود با دستش مورس زد و گفت برای فروزان داشتن مشعل انقلاب باید خون داد.
مجاهد خلق اصغر مهدیزاده پس از ادای شهادت در دادگاه دورس در آلبانی گزارش کوتاهی در مورد آنچه در جلسه دادگاه گذشته بود در مقابل در ورودی دادگاه بیان کرد.
اصغر مهدیزاده: با سلام به مردم قهرمان ایران و همچنین سلام میکنم به اشرفنشانهای قهرمان و کانونهای شورشی از زمانی که دادگاه سوئد شکل گرفته هر روز ابعاد بیشتری از این قتلعام رو میشه امروز هم دادگاه ما بود که ما تا اونجایی که تونستیم واقعیتهایی که در راهروهای مرگ دیده بودیم گفتیم. . من روز دهم دوشنبه شاهد بودم که ۱۵ سری ۱۰نفره الی ۱۵ نفره را همین دژخیم به سوی سالن مرگ برد. روز چهارشنبه هم همین صحنهها را دیدم که ۵سری ۷-۸ نفره بردند و در همین روز بود که محمد معمولی مجاهد خلق بغل من بود گفت که ما تو سلول انفرادی بودیم تمام افراد با هم تعهد بستیم که با نام مسعود و مریم میریم طناب دار دار رو بوسه میزنیم. روز شنبه هم پانزدهم اینقدرتو راهروهای مرگ زندانی زیاد بود که ناصریان من و چند نفر دیگر رو برد به طبقه دوم بعد از اینکه یکسری رو اعدام کردند ما رو آورد پایین در طبقه ۲بغلم مجاهد خلق خیرالله جدالی بود وقتی باهم صحبت کردیم از اعدامهای روز هشتم گفتیم این هم از بچههای فرعی هشت گفت که اونجا بچهها همگی با خودشون عهد بسته بودند روزی که زهرا خسروی گفته بود به من ۲۰دقیقه وقت دادند تا وصیت نامهام رو بنویسم و سلام من را به مسعود و مریم برسانید بسیار تأثیر گذاری بود.
مجاهد خلق اصغر مهدیزاده پس از ادای شهادت در دادگاه دورس در آلبانی در جمع مجاهدان اشرف۳ گزارش کوتاهی از جلسه دادگاه ارائه داد.
با سلام به خواهران و برادران مجاهدم و همچنین با سلام به خلق قهرمان ایران و اشرفنشانهای قهرمان
با درود به شهیدان قتلعام ۶۷ بهخصوص به خواهر منیره، خواهر زهرا خسروی، خواهر آذر سلیمانی و به خواهر زری دادستان که ۱۲ساله بود دستگیر شد و در قتلعام ۶۷ بر طناب دار بوسه زدند و همچنین با سلام به جعفر هاشمی قهرمان و یارانش و مهشید قهرمان و خواهر فروزان و دیگر خواهران و برادران شهید قهرمانم.
کف زدن حاضرین و درود درود
درود بر مجاهد زنده باد آزادی
درود بر مجاهد زنده باد مجاهد