دادگاه دورس در آلبانی ـ گزیده ای از سخنان مجاهد خلق مجید صاحب جمع از شاکیان پرونده دژخیم حمید نوری – قسمت اول
گزیده ای از سخنان مجاهد خلق مجید صاحب جمع از شاکیان پرونده و از شاهدان قتل عام در زندان گوهردشت و سخنان دادستان و وکلا و مکالمات قاضی در جلسه پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ در دادگاه دورس در آلبانی
دادگاه حمید نوری روز پنجشنبه ۲۰آبان دومین روز خود را در آلبانی پشت سر گذاشت و در جریان آن، مجید صاحب جمع ، عضو سازمان مجاهدین خلق، بهعنوان شاکی و شاهد گفت که در نماز جمعه هفتم مرداد ۱۳۶۷ گفتند که «وجود زندانی سیاسی قابلتحمل نیست و زندانیان را تعیینتکلیف کردند».
او گفت که حمید نوری در راهروی مرگ زندانیان را به صف کرده و با آنها «بازی مرگ» میکرد.
هیئت رئیسه دادگاه محاکمه حمید نوری به شهر دورس در کشور آلبانی سفر کردهاند و دادگاه روز پنجشنبه، دومین جلسه از هفت جلسهیی است که در این کشور برگزار میشود.
حمید نوری در جلسات دادگاه آلبانی حضور ندارد و وکیل او در این جلسات حاضر است. او متهم است که در مقام دادیار پیشین زندان گوهردشت کرج در اعدامهای دستهجمعی زندانیان سیاسی مشارکت داشته است؛ اتهامی که خود آن را رد میکند.
حمید نوری روز ۱۸آبان ۹۸ با یک پرواز مستقیم از ایران وارد فرودگاه استکهلم شد و بلافاصله دستگیر شد.
مجید صاحب جمع که بهعنوان شاهد و شاکی در این جلسه از دادگاه حضور داشت بهگفته خود، شهریور ۱۳۶۱ به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق دستگیر و در سال۱۳۶۲ با حکم حسینعلی نیری به ۱۲سال زندان محکوم شد: «دو سال بعد بخشی از مسائلی که نگفته بودم لو رفت و دوباره به دادگاه رفتم. باز (حسینعلی) نیری ۱۲سال دیگر به من حکم داد. یعنی سال۶۵ دوباره به ۱۲سال زندان محکوم شدم».
او پیش از انتقال به زندان گوهردشت در بهمن سال۱۳۶۶، بهگفته خود، حمید نوری را بیش از ده بار در زندان اوین دیده بود: در سالهای ۶۱ و ۶۲ حمید عباسی (نوری) یک پاسدار معمولی زندان بود. موظف بود زندانیان را از اتاقهای بسته به سرویس بهداشتی یا به هواخوری ببرد یا شکنجهشدگان را به امداد ببرد.
او با درخواست دادستان به زندان گوهردشت میپردازد و از نماز جمعه هفتم مرداد ۶۷ بهعنوان نماز جمعهای که در آن برای زندانیها «تعیین تکلیف» شد یاد میکند: «در این نماز جمعه گفته شد که دیگر وجود زندانی سیاسی در زندانها قابلتحمل نیست. ما هیچ تصویری از آینده نداشتیم و هر کس بر اساس مصلحت خود جواب میداد و میگفت هوادار، هوادار سازمان یا هوادار سازمان مجاهدین خلق. شب تلویزیونها را جمع کردند. روزنامهها قطع شده، ملاقات نداریم، جنگ ایران و عراق تمام شده اما شعار مرگ بر منافق میدهند. در وضعیت تهدیدآمیزی قرار گرفته بودیم و نمیدانستیم چه خواهد شد».
مجید صاحب جمع گفت که در نماز جمعه ۱۴مرداد که بهگفته خود از رادیوی پاسدارهای زندان شنید، «رئیس شورای عالی قضایی گفت که برای اعدام منافقین تحت فشار است. این نماز جمعه دیگر کار را تمام کرد».
او گفت که ۱۵مرداد به هیأت مرگ برده شد: «ناصریان (محمد مقیسه) آمد، دستش را روی شانه من گذاشت و آرام گفت بلند شو. وارد اتاق هیأت مرگ شدیم. چشمبند را که برداشتم مواجه شدم با یک میز درازی که کسانی که پشت آن نشسته بودند. من بلافاصله آنها را جز یک نفر شناختم (حسینعلی). نیری، (ابراهیم) رئیسی، (مرتضی) اشراقی و (مصطفی) پورمحمدی که من او را بعداً شناختم آنجا بودند (حسینعلی). نیری گفت میخواهیم به زندانیها عفو بدهیم. یاد نماز جمعه روز قبل افتادم. عفوی در کار نبود، مخصوصاً با حضور نیری».
مجید صاحب جمع گفت، در اتاق هیأت مرگ، حسنعلی نیری اتهام او را میپرسد و پس از آنکه او میگوید هوادار، از ناصریان (محمد مقیسه) میخواهد که یک برگه به او بدهد تا «انزجار» بنویسد.
مجید مجدداً توسط ناصریان (محمد مقیسه) به راهرو بازگردانده میشود: «اینجا زندانیان زیادی بودند که دو طرف پشت به دیوار نشسته بودند. تعدادی از زندانیها از این محل دور میشدند و به طرف انتهای راهرو میرفتند و مجدداً زندانیان جدیدی همین راهی را که من رفته بودم میرفتند و برمیگشتند. این ماجرا تا شب ادامه داشت و اولین برخورد من با حمید عباسی (نوری) اینجا اتفاق افتاد. او از ساختمان دادیاری آمد، وسط راهرو ایستاد. یک لیست ۱۰ تا ۱۲ نفری را خواند و زندانیها صف بستند. بعد گفت حرکت کنید بروید به طرف بندتان».
No comments:
Post a Comment